شاید تفاوت اصلی میان نابغه و مخترع عادی در این حقیقت باشد که نابغه از قوه تصور خلاق خود استفاده می کند، در حالی که مخترع از این قوه درونی هیچ چیز نمی داند. مخترع علمی از هر دو قوه تصور خلاق و تصور ترکیبی بهره می برد.
به عنوان مثال مخترع علمی یک اختراع را با سازمان دهی و ترکیب اندیشه های شناخته شده یا اصول تجربی حاصل از قوه استدلال شروع می کند. اگر بفهمد که دانش او برای تکمیل اختراع کافی نیست، از منابع دانشی که از طرق قوه تصور خلاق حاصل می شود، بهره می برد. این روش با روش های دیگر متفاوت است، اما اساس آن چنین است:
۱) او ذهن خود را برمی انگیزاند تا در سطحی بالاتر عمل کند
۲) او بر فاکتورهای شناخته شده اختراعش تمرکز کرده و در ذهن خویش تصویری روشن از فاکتورهای ناشناخته اختراعش نقش می بندد. این تصویر را در ذهن خود نگه می دارد، تا این که ضمیر ناخودآگاه آن را دریافت کند، سپس با پاک کردن تمام افکار از ذهن به انتظار می نشیند تا جواب مورد نظر در ذهنش «جرقه» بزند.
گاهی نتایج به صورت مشخص و سریع حاصل می شوند. گاهی نیز نتایج نسبت به میزان پرورش حس ششم یا قوه خلاق ضعیف و گاهی منفی می باشند.
کتاب: think & grow rich
مترجم: ف.ش.س.
تکنیکهای خلاقیت و ایده یابی (چطور به ایده ها دست پیدا کنیم؟)
خلاقیت در مرزهای تاریکی متولد می شود. در انتهای بن بستها و در آنجا که به نظر می رسد راه دیگری نیست. در واقع نوآوری و خلاقیت آنجا شکوفا می شود که راههای کهنه و قدیمی پاسخگوی نیاز فعلی یا خواسته موجود نیست یا براورده شدن ان به زمان و صرف هزینه زیادی محتاج است. کارشناسان خلاقیت معتقدند «برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای به وجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد میشود همان گونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمدهاند. ...

ادامه مطلب...